ابراهیم شیری

سیاسی – اجتماعی – اقتصادی (تحلیلی- تحقیقی)

رفرم و انقلاب

از دیکتاتوری به سوی انقلاب
اثری از الفارو سیکوه ئیروز

انقلاب می گوید:
«من بودم، هستم و خواهم بود!»
لوکزمبورگ ـ لیبکنشت
رفرم و انقلاب

پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطان پور
http://www.hadgarie.blogspot.com

ایدئولوژی رفرمیسم به انجام تغییرات در چارچوب سیستم موجود قناعت می کند و به این توهم دل می بندد که بدین طریق می توان معایب و نواقص موجود را از بین برد، معایب و نواقصی که ذاتی سیستم به مثابه کل و به عنوان سیستم اند.
ایدئولوژی رفرمیسم بدین طریق به حفظ سیستم کمک می کند.

نه رفرم ها، بلکه ایدئولوژی رفرمیسم است که به تحکیم و تثبیت اوضاع منجر می شود.
زیرا ایدئولوژی رفرمیسم اراده انقلابی توده ها را فلج می کند و چه بسا ـ حتی ـ به توجیه سرکوب حرکات انقلابی می پردازد.

• تعییرات هر سیستم پس از تدارک طولانی صورت می گیرند.
• بلافاصله بعد از تحول انقلابی، نوبت به برداشتن گام های اصلاحی (رفرم) کوچک بیشماری می رسد، تا سیستم با شرایط حیاتی دمساز شود.
• این گام ها اولین نشانه گذار هستند، بشرط اینکه آنها بمثابه محرکه ای برای تغییرات بعدی تلقی شوند و بکار گرفته شوند.
• این بدان معنی نیست که رفرم ها زاید اند و یا حتی بدلیل اینکه به تثبیت موقتی جامعه منجر می شوند، نامطلوب اند.
• چنین نتیجه گیری چپروانه افراطی غلط، دیالک تیک کمیت و کیفیت را فراموش می کند.
• کیفیت جدید، یعنی فرم سازمانی ـ سیاسی مناسبات تولیدی در اثر «انفجاری گوشخراش» در قلب جامعه کهنه پدید نمی آید.
• تغییرات کوچک بیشماری در وحدت و یکپارچگی سیستماتیک جامعه کهنه شکاف می اندازند و سوراخ سوراخش می کنند.
• به عبارت دیگر، کمیتی (مجموعه ای) از ضربات، در نقطه ای به جهش کیفی نوین منجر می شوند.
• وساطت و انقطاع (پیوست و گسست) دو طرف روند واحدی اند.
• جهش و یا انقطاع (گسست) ـ اما ـ «به طور خود به خودی» صورت نمی گیرد.
• جهش و یا گسست به سوبژکت های عمل کننده نیاز دارد.
سوبژکت هائی که خواهان جهش و گسست اند، آن را به پیش می رانند و تحقق می بخشند.
• ایدئولوژی رفرمیسم به انجام تغییرات در چارچوب سیستم موجود قناعت می کند و به این توهم دل می بندد که بدین طریق می توان معایب و نواقص موجود را از بین برد، معایب و نواقصی که ذاتی سیستم به مثابه کل و به عنوان سیستم اند.
• ایدئولوژی رفرمیسم بدین طریق به حفظ سیستم کمک می کند.
• نه رفرم ها، بلکه ایدئولوژی رفرمیسم است که به تحکیم و تثبیت اوضاع منجر می شود.
• زیرا ایدئولوژی رفرمیسم اراده انقلابی توده ها را فلج می کند و چه بسا ـ حتی ـ به توجیه سرکوب حرکات انقلابی می پردازد.
• تاریخ ـ اما ـ بنا بر قوانین خاص خویش به پیش می رود:
• بشریت تن به اضمحلال و زوال نمی دهد و لذا لکوموتیو توسعه و تکامل را تا سرنگونی مناسبات موجود، به پیش می راند.
• تدارک زمینه سرنگونی مناسبات موجود، اگرچه در روند اجتماعی درازمدتی صورت می گیرد، اما اقدام سیاسی تعیین کننده لازم برای گذار به آغازگاه مرحله نو، در فرم تعویض قدرت صورت می گیرد، در فرم حذف انقلابی طبقه ای از حاکمیت.
• فریب کهنه شدن واژه «انقلاب» را نباید خورد که امروزه ورد زبان ها ست.
• مبلغان این یاوه، خود مفهوم «انقلاب» را از نو تعریف کرده اند و به بهانه های گوناگون بکار می برند:
• آنها خود، وقتی که دامن زنان وجبی از زانو بالاتر می رود و یا پائین تر می لغزد، از انقلاب در مد دم می زنند.
• آنها هر فراورده جدیدی را بمثابه یک «انقلاب» وارد بازار می سازند.
• هر تجدید چاپ ایدئولوژی های کپک زده را بمثابه «انقلابی در جهانتصویر» جا می زنند.
• انقلابات واقعی اما بندرت صورت می گیرند و وقتی صورت می گیرند، کل جامعه را در کلیه فرم های نمودین آن زیر و رو می کنند.
• در چنین انقلاباتی است که فرماسیون اجتماعی کهنه در هم می شکند و الگوی اصلی فرماسیون اجتماعی جدیدی به شکل طرح اولیه پا به عرصه می نهد.
• سرنگونی فرماسیون اجتماعی کهنه، در روندی طولانی تدارک دیده می شود، روندی که در طی آن، فرماسیون اجتماعی موجود ترک برمی دارد و تخریب می شود.
• در طرح اولیه نظام نو نیز تغییراتی داده می شود، تا عمارتی استوار قوام یابد.
• تحولات انقلابی حوادث یکباره نیستند، تا پدیده کاملا نو ـ بطور ناگهانی ـ از آغوش آنها سر برکشد.
• تحولات انقلابی در دوره ای سرشار از مبارزات قوام می یابند، مبارزاتی که پیشرفت ها و پسرفت ها، پیروزی ها و شکست ها جای یکدیگر را می گیرند.
• در این میان ـ اما ـ مقاطعی وجود دارند، که پایان تحولات تدریجی به جهشی عیان می گردد و نشان داده می شود، که تعویض فرماسیون تحقق یافته است.
• از چنین حوادثی نشانه یک دوران نمودار می گردد.

در چنین حوادثی است که روند انقلابی به انقلاب منتهی می شود و نشانه ای است از آنچه که تعیین کننده دوران است.

پایان

1 دیدگاه برای “رفرم و انقلاب

  1. داریوش
    مِی 29, 2011

    دل بستن به رفرم به عنوان عاملی که می تواند وضعییت موجود در جامعه را بهبود بخشد ، خیال یا فریبی بیش نیست . انقلاب در ذات بی بدیل خود ، دیگ جوشانی است که جان مایه آن اکتریت مردمی است که در آن قوطه ور گردیده اند . آنها در کوران انقلاب آماده ، شنیدن ، پیوستن ، از جان گذشتن ، ساختن و سرانجام چشیدن جامی هستند که رهایی و آزادی را به آنان وعده داده است . اگر بپذیریم که جامعه ای سوسیالیستی توان بالقوه رسیدن به این ایده آل را دارد . بنا بر این ، باید بیاندیشیم برای بنیان گذاری چنین جامعه ای ، نیاز های بنیادی و غیر قابل انکار در روند پیروزی و تداوم چنین حکومتی چیست ؟. باید تاریخ گذشته بزرگترین کشور سوسیالیستی جهان را بدون تعصب و پیش داوری و انگاره نفوذ عوامل دشمن ( یعنی سرمایه داری )در بالاترین ارکان دولت را کنار بگذاریم . واقعییت عدم درک سوسیالیسم در جان مردم ، عدم آگاهی آنان است . تصور عامه ، تصو.یری دلپذیر را میطلبد که سرمایه داری آن را چون تصویر مار بر تخته رسم کرده و به خورد عامه می دهد . اما تصویر سوسیالیسم تصویر ، فدا کاری ، از خود گذشتگی و تلاش برای ساختن . بدون انتظار پاداش داشتن را نوید می دهد که به مذاق اکثریت نا آگاه این وعده ، بسیار هضمش ثقیل است . زمان درک و پذیرش چنین وعده ای در سرشت مردمان یک جامعه ، زمانی است که آن مردم ، دموکراسی و مجموعه عوامل سازنده آن را به درستی و با جان و پوست خود درک کرده باشند . من در این فکرم که پس کدامین مردم هستند که بتوانند پرچم سوسیالیسم را به راستی و حق جویانه برافرازند ؟ بی تردید در وضعییت کنونی سرمایه داری که تشت رسوایی و زوال آن لایه های مسطوری و جذابیتش را رها نموده است . در آینده ای نزدیک بزرگ ترین انقلاب سوسیالیستی جهان را در قلب سرمایه داری همگان را به شگفتی وا خواهد داشت .

برای داریوش پاسخی بگذارید لغو پاسخ

اطلاعات

این نوشته در مِی 29, 2011 بدست فرستاده شد.